سازمانهای تبلیغاتی بزرگ از ساختارهای سلسه مراتبی گذر کرده و به مدلهایی رسیدهاند که در آنها گروههای نسبتاً مستقلی از کارکنان خطمقدم مشغول به کارند و توسط کادر فنی و مدیریت حمایت میشوند. کاربران و مصرفکنندگان از طریق سیستمهای اطلاعاتی و عملیاتیای که میزان تحقق تقاضای مصرفکننده را به خوبی نشان میدهند کنترل امور را در دست میگیرند. برای مثال تقاضاهای یک سیستم تولیدی از نوع «درست به موقع»[1]، ساختاری را که سابقاً توسط مدیران سلسه مراتبی معین میشد برای پرسنل خطمقدم فراهم میکند. در چنین مواردی، وظیفهی مدیر این است که واریانسهای عملکرد را ارزیابی کرده و اطمینان حاصل کند که سیستم بهطور موثری یکپارچه شده است. این کمرنگشدن سلسله مراتب توزیع مسئولیت به تیمهای خطمقدم، در جایی که گرههای قدرت و مسئولیت زیادی وجود دارد،«ناسلسلهمراتبی» خوانده میشود. نسخهی دیگر این روش توسط Visa ارائه شده است. این سازمان که مشترکاً متعلق به بانکهای عضو آن است طرح «نظم آشفته»[2] (نامی که موسس آن دیهاک[3] به آن اطلاق میکند) را توسعه داد. این طرح ترکیبی از سازماندهی و آشفتگی برای نوآوری اجتماعی است. چنین مدلهایی مخصوصاً برای خیریههای بزرگ و خدمات عمومی کاربرد بسیاری دارد.
[1] ‘Just in Time’
[2] ‘chaordic’ organisation
[3] Dee Hock
The Open Book of Social Innovation
https://www.nesta.org.uk/report/the-open-book-of-social-innovation/