رشدمان

برای بقاء، رشد و غول شدن در دوران جدید

نوآوری

اگر مدیران به مانند طراحان فکر می‌کردند، چه می‌شد؟

در اینجا می‌خواهیم توجه‌تان را به این سه واژه جلب کنیم: همدلی، ابداع و تکرار.

طراحی با همدلی آغاز می‌شود، شناختی عمیق از کسانی که برای آن‌ها طراحی می‌کنیم. مدیرانی که مانند طراحان فکر می‌کنند، خودشان را جای مشتری قرار می‌دهند. معنی آن، «فهمیدن» مشتریان به عنوان افراد واقعی با مسئله‌های واقعی است، نه دیدن آن‌ها به عنوان اهدافی برای فروش یا مجموعه‌ای از آمارهای جمعیت‌شناختی مانند سن، سطح درآمد یا وضعیت تأهل. این رویکرد مستلزم داشتن فهمی از نیازها و خواسته‌های مشرتان، هم در سطح احساسی و هم در سطح منطقی است.

از آنجا که طراحی، فرایندی از ابداع نیز هست، مدیرانی که همچون طراحان فکر می‌کنند، خودشان را آفرینش‌گر می‌دانند. طراحان فردا را بوجود می‌آورند؛ چیزی خلق می‌کنند که وجود ندارد. برای دستیابی به رشد، باید چیزی در آینده خلق کنیم که با زمان حال فرق می‌کند.

در نهایت، طراحی به ما تأکید می‌کند که خودمان را برای تکرار کردن مسیرمان به سوی راه‌حل آماد کنیم، بنابراین مدیرانی که مانند طراحان فکر می‌کنند، خودشان را افرادی یادگیرنده می‌بینند. بیشتر مدیران، متدولوژی‌های خطی و سرراست حل مسئله را آموزش می‌بینند: یعنی تعریف مسئله، شناسایی راه‌حا‌های مختلف، تجزیه و تحلیل هرکدام، و انتخاب یکی از آ‌ن‌ها ـ راه‌حل درست. اما طراحان به هیچ‌وجه این‌قدر ناشکیبا یا خوش‌بین نیستند. آن‌ها می‌دانند که ابداع موفق، نیازمند آزمایش است و همدلی، آسان به‌دست نمی‌آید. کاری که باید انجام شود از نوع یادگیری است.

نگارش توسط جعفر قوام دوست ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲

نظرات
برای ارسال دیدگاه ابتدا عضو سایت شوید !